دانلود رمان سیاهکار با لینک مستقیم | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،pdf
- رمان: #سیاهکار
- مجموعه: #جلد_اول (جلد دوم هنوز موجود نیست❌.)
- نویسنده: #زهرا_بهمنیخوی
- ژانـر: #عاشقانه #مافیایی #جنایی #پلیسی
خلاصه:
سیاهکار، روایت سیاه بازیهای زندگی است. مافیاها به طرز آشکاری در شهر پرسه میزنند و مانند یک گرگ در یک شب ناب، زوزه کلتهایشان بلند میشود، نیش ظالمانه خود را برای شخصی تیز میکنند و در آخر…
نیلارز تنها در هفت روز آمیخته به سیاهیهای زندگی میشود و در یک شب که پدرش… چه میشود؟ در شبهای مافیا قصه من، چه کسی مورد هدف خواهد گرفت؟!
- همین الان تا دیر نشده این کتاب را از سایت پویادانلود بصورت رایگان دانلود کنید
دانلود رمان رسوخ با لینک مستقیم | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،pdf
- #رسوخ
- #نویسنده : #مهشید حاجی زاده
- ژانر : #صحنه_دار #اروتیک #بزرگسال #مافیایی #عاشقانه #هیجانی
خلاصه :
چشمانش!!!
آن چشمانش به تنهایی برای پیکارِ میانِ چند مرد ,هابیل و قابیل شدنِ برادر با برادر, خون و خونریزیِ میان دو طایقه بس بود .
آرامشی که در وجودِ این الهه زیبایی بود در هیچ یک از قصرهایش , جزیره هایش , زنان و زیبایی های دور و برش نمی یافت.
او باید صاحب آن چشمانِ جادو کننده , کهربایی رنگ را برای خودش می کرد باید.
خدای آن فرشته اگر میخواست انسان هایی را که خالقشان هست از دست من نجات دهد باید آن دختر را به من ببخشد.
دانلود رمان غریبه ی آشنا نوشته “مطهره_میم” | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،pdf
- رمان : #غریبه ی آشنا
#جلد۱- نویسنده : #مطهره_میم
- ژانر: #جنایی #عاشقانه
خلاصه :
انتقام سخت یک باند خلافکار از عشق استاد دانشگاهی که یه پلیس درجه داره
دانلود رمان تمساح خونی یک آکواریوم را بلعید | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،pdf
- #تمساح خونی یک آکواریوم را بلعید
- ژانر: #عاشقانه #مافیایی
- نویسنده: نگار_ق
خلاصه:
-من خیلی بیرحمم مهرزاد.اینو به گوشت نرسوندن؟
مهرزاد لبخند زد:
-میخوای بیرحم بازی کنیم؟ تا الان دلرحم بودم،ولی میخوام به بازی هیجان بدم.
فشار دستهاش رو دور شونههامون بیشتر کرد و گفت:
-به خاطر تو،فقط یکی از دخترا رو میبرم.نظرت چیه؟
فراز جوابی نداد.مهرزاد ادامه داد:
-یه لطف دیگه هم بهت میکنم.تو بگو کدومو ببرم.چطوره؟خیلی بهت حال دادما.اصولا با دشمنام انقدر مهربون نیستم.
فراز اخم کرده بود.محکم گفت:
-ولشون کن مهرزاد!
-تازه داره خوش میگذره.
-داری بد بازیای روشروع میکنی.
-وقتمو تلف نکن.زود انتخاب کن.
پر غیظ گفت:
-مهرزاد!
مهرزاد به ظاهر کلافه گفت:
-حالیش کنید شوخی ندارم.
یک دستشون دستمون رو گرفته بود و دست دوم دور گردن پیچید.هیلدا به سرفه افتاد.
فراز بلند گفت:
-ول کنننن!
مهرزاد با دست اشاره کرد..دست از دور گردن آزادشد….
دانلود رمان نبضم نمیزنه نوشته آتنا زمان | برای اندروید ،آیفون و تبلت ،pdf
خلاصه:
سمن دلشاد دختر سرزنده و دلشاد و البته شیطونه بهادر دلشاد جراح مغز و اعصابه که بعد از مدتی
خوشی میزنه زیر دلش و کارهایی میکنه که…
مهراد شفیع ناخواسته وارد ماجرایی میشه که تهش نامعلومه … بخاطر یه شراکت کاری مجبور به
کار خطرناکی میشه به اسم قاچاق انسان!!