دانلود رمان آقای خسیس نسخه اختصاصی pdf
خلاصه رمان #خارجی آقای خسیس:
اولین دیدارم با بیانکا، هنگام خراب شدن آسانسور شرکت بود. اون برای مصاحبه با من اومده بود. یه گزارشگر زیبا با موهای پرکلاغی. به خاطر لباسهایی که تنم بود، فکر میکرد من یه پیک موتوری هستم. اون هیچ سرنخی نداشت که من، دِکس ترویت صاحب یک شرکت مولتی میلیاردی، تاجرِ ثروتمند و موفق، معروف به «آقای خرپول*» هستم و …
قسمتی از متن رمان آقای خسیس:
بیانکا
همه نشانه ها دارن میگن که کل طبقات بالا متعلق به شرکت کوفتی ای هستش که برای مصاحبه باهاشون قرار گذاشتم.
همزمان که دارم یه لیست احمقانه از سوالات مصاحبه رو تو گوشیم تموم میکنم، دکمه ی آسانسور رو فشار میدم.
ادیتور من، سیلویا اصلا از این بابت خوشحال نمیشه
چون مهلت اینها برای دو روز پیش بود و حالا اون
زمان کافی، برای عوض کردن و تصحیح این ایده ها نداره. رمان آقای خسیس برای اندروید
زندگی اون برای عوض کردن ایده ها و پیشنهاد ها میگذره.
این آسانسور لعنتی چرا اینقدر کند حرکت میکنه؟ من همین حالاشم برای قرار ملاقاتم پنج دقیقه دیر کردم.
در حالیکه دارم به خودم غر میزنم که دفعات بعدی از راه پله استفاده کنم، انگشتم رو برای چندمین بار روی شماره طبقه سی و چهار فشار میدم.
آخه کی رو دارم گول میزنم؟ با این کفش ها؟ با این دامن تنگ؟ غیرممکنه از پله ها بتونم بالا برم
رمان آقای خسیس برای pdf
شاید برایتان جالب باشد:
رمان آقای خسیس برای گوشی